تحقیق اهمیت مشاوره قبل از ازدواج

دسته بندي : علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی
این تحقیق در مورد ازدواج و لزوم مشاوره قبل از ازدواج در 51 صفحه و شامل ازدواج و لزوم مشاوره قبل از ازدواج،ازدواج و طلاق از دیدگاه روانشناسی, روانشناسی, ازدواج, طلاق, دوران نامزدی, روابط زناشویی,همسر,انتخاب همسر,زوج یابی, و منابع می باشد...

مقدمه:
ازجمله عوامل موثر بر سن ازدواج تغيير اهداف ازدواج مى باشد. در گذشته فرد به هنگام ازدواج بيشتر پايبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه, عليرغم توجه روزافزون به اينگونه موارد, بيشتر طالب همسرى است كه با او هماهنگى فكرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. اين مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشكلتر و درنتيجه سن ازدواج را عقب تر مى برد. انتخاب همسراز طرف ديگر مسإله انتخاب همسر و تضاد بين طرز فكر و انديشه دو نسل ايجاد مشكل كرده و بر سن ازدواج اثر گذاشته است. انتخاب همسر به طريقه سنتى و توسط پدر و مادر ازجمله مشكلاتى است كه جوانان در راه ازدواج خود از آن ياد مى كنند. در گذشته خانواده ها فكر مى كردند كه جوانان براى همسرگزينى صلاحيت لازم را ندارند و بيشتر تابع احساسات اند و به همين جهت حق انتخاب همسر براى فرزندانشان را از آن خود مى دانستند. اكنون عوامل مختلف ازجمله رشد فكرى و معنوى جوانان به آنها استقلال فكرى و قدرت تصميمگيرى داده است به نحوى كه تدريجا حق همسرگزينى را كه زمانى برعهده پدر و مادرشان بود خود به عهده گرفته اند.امروزه ديگر انتخاب همسر مانند گذشته به آسانى انجام نمى گيرد. مرد و زن هردو مايلند كه همسرى رفيق زندگى و موافق ذوق خود برگزينند(22) كه از همه نظر با او همسويى داشته باشند. امروزه جوانان به مرور در جريان مرحله اول (همسريابى) فعالتر مى شوند. و به هنگام اتخاذ تصميم نهايى كه مستلزم ارزيابى و داورى است. كار والدين و بزرگترها آغاز مى شود. اما بايد گفت سير قهقرايى قدرت پدر و مادر هرگز به معناى آن نيست كه آنها ديگر براى تحميل خواست خود بر فرزندان كوششى معمول نمى دارند. به نظر كارلسون(23) تصويب و تإييد ازدواج فرزندان توسط پدر و مادر, رضايت فرزندان از زندگى خود را تحت تإثير مثبت قرار مى دهد. فرزندان اغلب مايلند انتخاب آنها همراه با تصويب والدينشان باشددر مورد دختران مسإله به صورت ديگرى است و به زعم آنان محدوده انتخاب براى آنها يكجانبه مى باشد. با وجود آنكه در اسلام خواستگارى دختر از پسر بلامانع است ولى نه تنها فرهنگ ما اين موضوع را نمى پذيرد بلكه در سراسر جهان زنان پذيرفته اند كه بگويند فلانى مرا خواستگارى كرده است. يعنى زن مى پذيرد كه اگر وى به خواستگارى مردى برود علامت اين است كه حاضر به اعتراف به نقص خود شده است تا در كنار مردى آن را كامل كند درصورتى كه شخصيت جلب مرد و حفظ نسل زن در برابر شخصيت تفوق طلبى مرد به معناى اين است كه زن را نقصى در اين مسإله نبوده و مى تواند يكجا موقر بماند و جلب كند و چون جلب كرد نسل داشته باشد. اما احساس تفوق طلبى نقص است و بايد يكى را براى اثبات فائق بودن خواستگارى كرد(25). لذا دختران و خانواده هاى آنها اقدامى در اين جهت به عمل نمىآورند و قدم پيش نمى گذارند به همين جهت دختران يكى از مشكلات ازدواج خود را نيافتن همسر ايده آل مى نامند.توجه به مسائل طبقاتى ازجمله عواملى است كه در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشكلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان مى افزايد. موقعيت طبقه اى جوانان عامل مهمى در انتخاب همسر است زيرا هر طبقه با خلق و خوى و آداب و عادات ويژه خود دنياى خاصى را تشكيل مى دهد درنتيجه سازگارى بيشتر است. و والر(26) در گفتارى به نام زناشويى هاى درون گروهى تإكيد مى كند كه: ((مهمترين واقعه در امر همسرگزينى, گرايش آن به سوى وصلتهاى اجتماعا همسان است.)) و اين بدان معناست كه ما خواهان ازدواج در طبقه خويشيم.امروزه مشكل اساسى در امر ازدواج براى اغلب طالبان آن بخصوص مردان به علت نوع خاص وظايف آنان كه تإمين مخارج زندگى است, مسإله فقر و امكانات مادى است. غم تإمين معاش و هزينه زندگى از مهم ترين نگرانى هاى جوانان در امر ازدواج مى باشد. جوانان اظهار مى دارند كه ازدواج امرى فطرى است كه اگر پيش نيازهاى آن فراهم باشد مشكلى به نام ازدواج نخواهيم داشت. اميد به آينده از پيش نيازهاى ازدواج مى باشد و اگر اميد به آينده با عواملى مانند مشكلات اقتصادى و اجتماعى تضعيف شود ازدواج هم مشكل مى شود(2). باتوجه به شرايط موجود اقتصادى كه هزينه زندگى به شدت افزايش يافته, جوانانى كه از درآمد كافى براى ادامه حداقل زندگى برخوردار نيستند كمتر به خود جرإت مى دهند تن به ازدواج بدهند. همانطورى كه قبلا هم ذكر شد بسيارى از جوانان به دليل وجود چشم و هم چشميهاى نادرست و آداب و سننى كه هزينه هاى سنگين را موجب مى گردد, حتى مقدمات ازدواج را هم نمى توانند فراهم كنند. درنتيجه از فكر ازدواج نيز هراسانند و همين امر بر سن ازدواج آنها اثر مى گذارد.اشتغالبين سن ازدواج و شغل, هم در مورد زنان و هم در مورد مردان همبستگى مثبتى وجود دارد(3). يعنى با بالارفتن تخصص و امكانات شغلى سن ازدواج نيز بالا مى رود. وارد شدن زنان به بازار كار باعث دگرگونيهاى مختلف گرديد كه مى توان تغيير بعضى ملاكهاى تعيين كننده سن ازدواج و افزايش سن زنان در هنگام ازدواج را ازجمله آنها دانست(4). استقلال مادى و معنوى آنها, يكى از شاخصهاى تعيين سن ازدواج شده است.بر مبناى داده هاى مربوط به سرشمارى سال 65 كشور, در جمعيت مردان شاغل, عموميت ازدواج بيشتر از جمعيت زنان شاغل بوده است و به همين صورت زنان شاغل هرگز ازدواج نكرده (31/8درصد) نسبت قابل ملاحظه اى را در مقايسه با مردان ازدواج نكرده (20/4درصد) به خود اختصاص داده اند(5). ملاحظه مى شود كه در بين زنان شاغل سن ازدواج نيز بالاتر است. زيرا از امكانات مادى و تخصصى بيشترى برخوردارند و براى كسب تخصص و بدست آوردن امكانات بهتر حرفه اى و همسر مناسب تر, بيشتر از زنان غير شاغل درنگ مى كنند. دليل ديگرى كه مى توان ذكر كرد و مربوط به مردان مى شود اين است كه اغلب ترجيح مى دهند با زنان كم سن تر از خود ازدواج كنند و از ازدواج با زنان هم سن و سال خود پرهيز مى كنند.بنا به دلايل متعددى كه مربوط به وضعيت كشور مى باشد مانند: هزينه هاى زياد, ايجاد اشتغال در بخشهاى صنعت و حتى كشاورزى, اختصاص يافتن بيش از سى درصد نيروى كار به بخش خدمات كه محتاج به اندوخته اقتصادى است, عدم تناسب بين نيازهاى تخصصى جامعه با هجوم گسترده نوجوانان به آموزشهاى مقدماتى اين تخصصها, عدم تناسب بين آموزش دبيرستانى و آموزش دانشگاهى به لحاظ كمى, طولانى شدن دوران آموزش حرفه اى و... امروزه جوانان ديرتر به بلوغ اقتصادى مى رسند(6). بلوغ اقتصادى بدون داشتن شغل مناسب امكان پذير نيست و در جامعه كنونى ما به دليل وجود تعارضهاى ساختارى در سيستم اجتماعىـ فرهنگى و به بيان ديگر تعارض در ارزشها از يك سو و تعارض در اهداف و وسايل از سوى ديگر, شرايط به گونه اى است كه جوانان همه شغلها را نمى پذيرند و يا نمى توانند بپذيرند و فقط تعداد محدودى شغل است كه همه طالب آن هستند و به علت نوع خاص وظايف و نقشهاى مردان در زندگى خانوادگى كه وظيفه تإمين مخارج و هزينه زندگى بر عهده مردان است نيافتن و يا نداشتن شغل مناسب براى پسران موجب تإخير در بلوغ اقتصادى, در نتيجه تإخير در سن ازدواج آنها و به تبع آن تإخير در سن ازدواج دختران مى گردد. نظام وظيفهعامل ديگرى كه در رابطه با سن ازدواج مى توان نام برد, خدمت نظام وظيفه براى پسران است كه جهت رسيدن به بلوغ اجتماعى و حتى اقتصادى ملزم به گذراندن اين دوره هستند, زيرا اولا جوانانى كه تحصيلات دانشگاهى دارند قبل از گذراندن اين دوره نمى توانند مدرك خود را دريافت كنند و دوم اينكه پسران براى يافتن هر شغلى و يا هرگونه كسب و كار بايد خدمت سربازى را انجام داده باشند و برگه پايان خدمت يا معافيت ارائه دهند, در غير اين صورت نمى توانند شغل مناسبى دست و پا كنند و چنانچه قبلا بحث شد نداشتن شغل مناسب يكى از موانع عمده اقتصادى در راه ازدواج محسوب مى شود. معمولا خانواده دختران ترجيح مى دهند كه خواستگار دخترشان قبل از ازدواج اين دوره را گذرانده باشد تا دخترشان در طى اين مدت بلاتكليف و سرگردان نماند. با توجه به اين عوامل و طولانى بودن مدت انجام خدمت نظام وظيفه ازدواج جوانان به تإخير مى افتد.مسكناز مسائل مهم مادى كه در سن ازدواج اثر مى گذارد مسإله مسكن است. كمبود مسكن و گرانى اجاره بها مشكل اساسى اكثر افراد جامعه است. خصوصا كسانى كه در ابتداى راه تشكيل زندگى مشترك هستند. زيرا خانواده جديد, نومكان است و جدا از بطن خانواده بزرگ سنتى به سر مى برد. در گذشته دختر و پسر كه ازدواج مى كردند به خانه داماد منتقل شدند و از حمايت خانواده پدر سالار برخوردار بودند ولى امروزه وضع اقتصادى و تضاد بين عقايد نسلها ايجاب مى كند كه زوج تازه, زندگى جداگانه اى ترتيب دهد. مسإله مسكن كه در گذشته مشكلى به شمار نمى رفت امروزه سدى فراراه زندگى زناشويى گذاشته است و در شهرهاى بزرگ صنعتى به قدرى حاد شده است كه بعضى اوقات پسر و دختر جوان سالها به حالت نامزدى باقى مى مانند زيرا منزل خالى براى شروع زندگى دونفرى نمى يابند(7) و يا اينكه باتوجه به كمبود و گرانى مسكن تا مدتها به فكر ازدواج نمى افتند.توقعاتتوسعه اقتصادى جامعه عامل ديگرى است كه باعث شده توقعات جوانان سير صعودى بپيمايد و بر سن ازدواج آنان اثر بگذارد(8). دامنه احتياجات مردم با ظهور و گسترش جامعه مصرفى زياد شده است و احتياجات كاذب توقعات فراوان به وجود آورده است. هرچه ميزان توقعات بالاتر مى رود, ازدواج ديرتر صورت مى پذيرد. توقعات بالا و يا احيانا توقعهاى بيجا و نادرست از قبيل اينكه همسر آينده بايد داراى خانه شخصى و اتومبيل و وسايل رفاهى و غيره باشد يا صاحب فلان پست و عنوان و تحصيلات عالى و يا فلان قيافه باشد, موجب كاهش ازدواج بموقع جوانان مى گردد. همه اين توقعات كه از طرف جوانان يا خانواده ها عنوان مى گردند درصورتى كه در سطح معمول و منطبق با واقعيتها نباشند مى توانند موجبات تإخير در سن ازدواج جوانان را فراهم آورند. در مورد دختران, ردكردن خواستگاران به همين دلايل و انتظارات بيش از حد و آرمان گرايى غير معقول موجب مى شود كه فرصتهاى گرانبهايى را از دست بدهند. باتوجه به اينكه هرقدر بر سنين عمر افزوده مى شود به همان نسبت و شايد بيش از آن, از تعداد خواستگاران كاسته مى شود و درنتيجه سن ازدواج بالاتر مى رود. بنابراين افزايش مصرف زدگى و توجه به تجملات و توقعات بالا مانع بزرگى در راه ازدواج جوانان شده است خصوصا آنجا كه پاى چشم و هم چشمى هم به ميان مىآيد و كار را دشوارتر مى كند.عوامل اجتماعى ـ فرهنگى ـ اقتصادى موثر در سن ازدواجدر گذشته چون خانواده گسترده بود مى توانست فرزندان را حتى پس از ازدواج نيز در آغوش خود بپذيرد و آنها را در كنار پدر و مادر جاى دهد و همه آنها را در زير چتر حمايت خود گيرد. ولى اكنون, تغيير و تحولات حاصله در شهرها, وضع اقتصادى و تضاد بين عقايد نسلها, جمع خانوادگى را پراكنده كرده و با كاهش ابعاد خانواده به علل مختلف اقتصادى و فرهنگى, خانواده فرزندان ازدواج كرده خود را تحت حمايت خويش نمى گيرد و وظيفه تإمين معاش را به عهده خود آنان مى گذارد. ضرورت كار در محلى دور از خانه پدرى, ميل به استقلال و آزادى, اختلاف سليقه و نگرش با پدر و مادر, تفاوت نحوه زندگى, تعارضى كه در بين نسلها به وجود آمده و تفاهم آنها را در معرض تهديد جدى قرار داده و مسائلى از اين دست, زندگى زن و شوهر را در درون خانواده گسترده پدر و مادرى دشوار كرده است.
دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 6818 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: docx

تعداد صفحات: 51

حجم فایل:371 کیلوبایت

 قیمت: 12,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: